تو روزگار من که نفس زندانیه
لعنت به من اگه نجنگم یه ثانیه
امروز همینه زندگیم رو آبه
تمرین غرق شدن میکنم مادر
من کلی حس طلب دارم پشت هر نگام
کلی از قصد تو صف هنوز بازه دست
شما نمیدونید اسم واقعیم چیه
یا اینکه این شعرارو میخونه اصلا کیه
تویی که تو شهر خفه خونی لال
یا توی مصلحت خواه با گوشهای کر
توی بی ثمر
توی خاکنشین
توی بیخطر
تو نفهمیدی نه
تو که چسبیدی به ریشهات از ترس برگت
واسم مهم نیست زندگی یا حتی مرگت
فهمیدم با صدای باد ریشه زنجیر برگ با نقاب خاک
نمیدونی مادر چه تلخه این سفر
اگه نزنم به راه یه بازندم
من تا ابد با غیابم پیشت حاضرم
شرطهای عمرمو رو نرم نمیبندم
واسه تحقیر ضجههای این تنم
من خاموش بهترینِ بهترین منم
این من نیست صدای قافلهس
از اینجا تا اونجا که منم کلی فاصلس
رودهای درد، جریان مرگ
حالا حالا حالا حالا حالا حالم سنگ
با سوزهای سرد، به ناکجا ببر
حالا حالا حالا حالا حالا حالم سنگ
رودهای درد، جریان مرگ
حالا حالا حالا حالا حالا حالم سنگ
با سوزهای سرد، به ناکجا ببر
حالا حالا حالا حالا حالا حالم سنگ
موجهای خروشان، دریا، کوهها، دامنهها
قصر پریا، تریاق
من رو این تنم نگاه کن دریاب
پادزهر جادههای پر از سرما
من تو حجاب نمیمیرم
فقط یه سرفه بالا میاره همه عمرمو رو عرفت
پدرم، مادرم، برادرم، درسته بلعیدی
نوش جونت هرچی افتخاره شغله
لباسمم بکن
تنم یه سربه
یه سرطان که لخته
به قول قرص پشت پیرهای خم
شب بگا تا صبح بعد سیر پا بشم
بازم درد بده که بیمایه فتیره
که توله کفتار نگه شیر ناله کرد
علی نمیمونه علیل لال درد
دل بهت ندادم ذلیل پارشم نباشی
یه قطرم جدا میشم از رودهای خشمت
من پرواز قلّم
کوهپایه پشمه
مادرم کجاست
لالالا
من شریان شرارتم به جای شرمت
با توام سرباز حرفهای جنگ
ترسو ترین شجاع قصه بیدرنگ
شمشیر من سنگینه واست
مضحکترین شوخی زندگی من
رودهای درد ، جریان مرگ
حالا حالا حالا حالا حالا حالم سنگ
با سوزهای سرد ، به ناکجا ببر
حالا حالا حالا حالا حالا حالم سنگ
رودهای درد ، جریان مرگ
حالا حالا حالا حالا حالا حالم سنگ
با سوزهای سرد ، به ناکجا ببر
حالا حالا حالا حالا حالا حالم سنگ
TanyaRADA пишет:
- спасибо! От Души!!! ( Улыбаюсь...)все так!!!Liza пишет:
Любимая песня моей мамы