زیر زنجیر دیو سیاه
زیر نفسای سینه سیاه
هنوز آدرس پریا می ده
کنده از مرز زمان
مثل صدف رو عرض جهان
خشکی زده.
گوشاتو بچسبون بش صدای دریا می ده
این منم یه تن روی خس
زیر خستگیِ هیاهوی کویر
این منم یه خسته ی ریل
این منم یه واگنِ سیر
گذشته از ایستگاهِ عطش
تشنه حتی کنار دریا
این منم بی باور به آب … این منم
این منم دست زیر تن ترکه ی پتیاره ها
تاول کف پام با پای پیاده لای پا های
برهنه متوهم کفش
این منم نقش زیر تن شهر تیغ
تا یه تف به گندگیِ دهن صدا
ناخون کشیده شد ه ی خنده
زاییده زادگاهِ ساحره ها
این منم درد باورم
پاره قلب نفس تلکه شده م زیر خطر درد اره ها
این منم نبرد اره ها
از جنگ زمین بریده
یه پای روحمو مین جوییده
این منم دفتر پر از خطر خاطرات خاک.
خطای روی تنم پاک نمی شن
این صفحه سفیدی رو جا زد
خاطره مدادُ می تراشید
صفحه ی شکستگی مو تا زد
محکم گفت پرم شکست
نوک مدادش رو تنم شکست
شاعرم کرد، شعر شد
هر کلمه که روی تنم نشست
خطای روی تنم پاک نمی شن
این صفحه سفیدی رو جا زد
خاطره مدادُ می تراشید
صفحه ی شکستگی مو تا زد
محکم گفت پرم شکست
نوک مدادش رو تنم شکست
شاعرم کرد، شعر شد
هر کلمه که روی تنم نشست
از آب گذشتم بوی ماهیِ مرده میدم
از کلمه های مرده گذشتم
بوی سوگ یه جمله میدم
تو که چشمات بازِ واسه دیدن من
نگام کن بو عقده میدم
من میونِ دودِ میونِ گلوم
عمریِ بوی سرفه میدم
از این همه پاسخ گذشتم
بوی اون که می پرسه میدم
خوب نگام کن. من یه صدام
بیرون زده از شهر سکون
شهر خستگیِ پنجه ی پا
من یه قلب بیرون از بدن
بوی سینه های جر خورده میدم
من اون طوفان خستم
بوی برگای دل مرده میدم
ایستادن مرگ منه
بوی رفتن توی جمله می دم
این منم نگار تو
زخمیِ مداد تو
توی همه آب های دنیا
دنبال کشتیِ نگاه تو
گفتی نگار این تویی باد
این منم طوفان صدای تو
دنبال رهایی ام
تو نرفته های تو.
TanyaRADA пишет:
- спасибо! От Души!!! ( Улыбаюсь...)все так!!!Liza пишет:
Любимая песня моей мамы