راه میره بگه چیزی یادش نیس
راه میره بگه زمین جای سازش نیس
توافق یه چیز چند روزه است و
تفاوت یه چیز هر روزه
همین که فکرکرد به روز بعدش
فقط میرسید به کون لقش
داشت فکر میکرد اینا حقش نیس
جایی که غریزه زنده است منطق نیس
راه میره، راه میره
چپ نه، راست میره، راست میره
فقط، راست میگه، راست میگه
با وجدانش هنوزم سرشاخ میشه
راه میره شاید یه روزی بگه
زمین نچرخید، من جلو رفتم
واقعیت اینه، زمین میچرخه
همه میچرخن، توام میچرخی
این دنیا یه شهر بازیه
شهر بازی جای بازیه
بازیشونم خاله بازیه
بنی بشرم که آره راضیه
راه میره میشمره ابجد هوز
راه میره میشمره دوم اول
راه میره میشمره کاشیا رو
راه میره میشمره لاشیا رو
راه میره کوله اش میخوره کمرش
راه میره بندش میبره از تنش
راه میره بندش باز میشه
هر لنگه کفشش یه ساز میشه
راه میره تموم ولیعصرو
راه میره تموم شریعت رو
راه میره تموم انقلابو
راه میره این راه اشتباهو
بیست و چنده و هنوز پیادس
سوالای مغزش هنوز زیادن
چرا؟ چطور؟ چگونه؟ چی؟
تو دورترین نقطه از خونه ایم
راه میره شاید فقط به عشق هوای کنار مدرس
هدف نداره، مسیره مونده
تنش به شکل یه وسیله مونده
خستگیش توی پاش
میشه مرهم سوز چشاش
افکارش روی اعصابش
داره تندتر از اون تخته گاز میره
داغون بود، بارون شد
بارون اومد اون آروم شد
برف شد برای خوشحالیش
الآن چند سالی هست تو خشکسالی
راه میره، راه میره
خودش که نه، دیگه پاش میره
راه میره، راه میره
تو دونه های آسفالت جا میشه
راه میره، راه میره
جنونش مسیر راه میشه
چپ، راست، چپ، راست
راه میره، راه میره
راه میره، راه میره
راه میره، راه میره
میاد اول مسیر و راه میره
TanyaRADA пишет:
- спасибо! От Души!!! ( Улыбаюсь...)все так!!!Liza пишет:
Любимая песня моей мамы