با من قدم بزن با هر دردي که همراته
محکم به اندازه ي لبخندي که فرياده
اروم زير خاکستر
با من قدم بزن امشب
با هرچي که تو دستاته
هر کفشي که تو پاته
با من قدم بزن من هواي تو رو نفس ميکشم
دست بيار به سمتم از کل دنيا دست ميکشم
دليل بيداري توي شبهاي منن روزاي تو
حرفه اي ترين قاب بسته روي لبهاي منن گوشاي تو
با من قدم بزن
رفتن تقديره پاهاتِ
سکون، مرگ انسان بودنه
حرکت دليل آغازه
يا آینه رو بشکن يا
تکرار و ازش بکن با
احساس و قدم امشب با من قدم بزن
امشب باش
با من بيا به حرمت صدا و خوندن از خون
و بودن و غرور و موندن از جون
تو راه هايي که پر غربت بود
عابر شدن چه جرات بود
بالا رفتن رويا بود
زمين نخوردن قدرت بود
زمين نخورديم
با من بيا به حرمت نگاه هنرمندي که
رنجي نداشت رنجيدنش واست
نديدي جنگيدنش رو
نديدي ترسيدنش رو
نديدي
شايد يه روزي فهميديش
شايد يه روزي فهميدمش
قسمت دوم
باهام بيا تا نخشکه
اون که کاشتيم هنو نمرده
کسي ديگه نپرسه
مي تونم بپرسم
به حرمت اون هنرمند
که از ترس نمرده
شايد اصلن نبرده
ولي برچسب نخورده
بيا حتي اگه دوره
اگه سرت رو تنت مغروره
شب قدم بزن از جونت
اگه شب قدم زدن ممنوعِ
توی راهي که آروم نمي شد
هيچي بهتر از قانون نمي شد
بيا به حرمت له کردن
قانوني که به قانون نمي خورد
با من قدم بزن
من هواي تو رو نفس ميکشم
دست بيار به سمتم
از همه دنيا دست ميکشم
دليل بيداري توي شبهاي منن روزاي تو
حرفه اي ترين قاب بسته روي لبهاي منن گوشاي تو
با من قدم بزن
محدوديت ديدته
نه کشور نه دينته
نه کل سرزمينته
وقتي چشات خوب ببينه
کسي نمي تونه چوب بچينه
تو چرخت چرخ بزن
تو چرخت چرخ بزن
با من بيا به حرمت
سنگايي که هست دور پامون
اون ديدني که هست تو چشامون
به حرمت دشمنامون
آزاد بودن رو حس کنيم
يه قطره بسه از کل بارون
به حرمت تفاوت نگاه ما با هم دوره هامون
TanyaRADA пишет:
- спасибо! От Души!!! ( Улыбаюсь...)все так!!!Liza пишет:
Любимая песня моей мамы