Тексты и переводы песен /

Sayeha | 2016

هر بار که بودیم بدشانس یه جا
خراب شد یکم اعصاب ما
دوباره از الساعه ما
برق زدیم شدیم دور از سایه ها
چون همیشه موده خوبم بوده بام
خورشید توی روزم بوده بام
بزار بسوزن که نمیتونن
بزارن حتی سر سوزن توی ما
خوشبختیو نمیشه داد با شانس توضیحش
مزش میره انگار آدامس موزیه
مثه دختری که آژانس دزدیدش
بغل لاستیک زاپاس برد زیرش
هیچکی هیچی نگفت به امید اینکه خدای اون بالاس دزدگیرش
فکر نکن هیچوقت کونا سر چیزای مسخره میسوزه
تنها چیزی که ندارم حسرت دیروزه
البته هر دفعه مغلطه میونه
دوستا اومد
گفتیم تقصیر ما نیست وضع بده ایرونه
یادمون میره همش ایرون ماییم میلیون هاییم
پس غمو بده بره بیرون دایی
نه نگو بم مود تیم بود پایین
که خدا بالا سرمونه
موقع پرواز اره بالا پرمونه
وقتی اونو داری مگه میشه تو خوشحال نری خونه
پس بخند که قه قهت
تنها صدای خوبه تو این منطقس
مثه نور خوشید دم پنجرس
صدای اونه اذان من ساعت پنج عصر
هر بار که بودیم بدشانس یه جا
خراب شد یکم اعصاب ما
دوباره از سایه ما
برق زدیم شدیم دور از سایه ها
چون همیشه موده خوبم بوده بام
خورشید توی روزم بوده بام
بزار بسوزن که نمیتونن بزارن حتی سر سوزن توی ما
زندگی هیچیش ا قبلا معلوم
نیس جز یه چی میشه حتما تموم
پ حلاله نزار بشه اصلا حروم
اقا جکو جانی داشیامن هستن پلوم
عمو توی تنها میشه خوشبخت باشی
نی تو دادگاه خدا کسی کت شلواری
ما قدرت داریم
که منفیا رو بکنیم مثبت دایی
قدر مطلق ماییم
جرات داریم که از ترس میاد
ایمان اونی داشت که شک کرد زیاد
عشق رسیدن پای رفتن میخواد
اره کار ما تو دفتر صد برگ میاد
اینا بزرگ شدنو توی خداشون گمن
دعوا میندازن که جدامون کنن
یاد بچگی بخیر کل گناهمون دو نخ
ماروبرو بود بکنیم شوشامونو تلخ
حق حرف زدن
میخواییم برای حرف حق زدن
مرگ چند قدم عقبمه میرم سمت مقصدم
…درک فلسفش مشکله بشو
هر بار که بودیم بدشانس یه جا
خراب شد دیگه اعصاب ما
دوباره از سایه ما برق زدیم شدیم دور از سایه ها
چون همیشه موده خوبم بوده بام خورشید توی روزم بوده بام
بزار بسوزن که نمیتونن بزارن حتی سر سوزن توی ما
دنیامون کثیفه پ چشماتو بشور
غمامون ابدیو عشقامون یه روزه
دنیامون یکی ولی فکرامون یه جور
نیس نذار دلا واس فردامون بسوزه
خشم فرق بین فریادو یه زوزه
دنیات پارست تا یه خیاطی بدوزش)
موفقیت دودش میاد بعد دو نخ خریت
(دایی یاد بگیرخوب بشی تو ا بخیت
اره موقتین همه خوشیای دنیا
تو که حقیقت رو کشتی پای رویا
تو که سرنوشتتو گذاشتی پای خودکار
کی بود جز خودت پشتیبانت شد داش
تو تاریکی بگو که خوشی داره صبحا باید پاشی رو دو پات)
که فرق با حیوونه
اشک تو سیلونه
مرد باید بجنگه حقشو به زورعرقش بگیره
تو قفسش یه شیره تا که واستاده توی کفنش بمیره
اینا درس نیست تجربس همش
(گیر نکن انقد تو بحثو فلسفش
هر بار که بودیم بدشانس یه جا
خراب شد دیگه اعصاب ما
دوباره از سایه ما برق زدیم شدیم دور از سایه ها
چون همیشه موده خوبم بوده بام خورشید توی روزم بوده بام
بزار بسوزن که نمیتونن بزارن حتی سر سوزن توی ما